بسم الله الرحمن الرحیم...
سی سالگی ...
اینجایی که الان ایستادم دقیقن 30سالگی من است ...
یه حس ِ دوستداشتنی ...
سه دهه رو گذروندن ...
یافاطمه زهرا ...
« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحقهم اجمعین »
« فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین»
.....................
میخواستم از خیلی چیزها و خیلی از اتفاقهایم بنویسم اما ...
همین چند جمله مکفی است ...
جایی که الان ایستادم حالم خوبه ...
یه طورایی عجیبم ...و غیر قابل پیش بینی حتی گاهی ...
نه خیلی خیلی پایینم ....
نه خیلی خیلی بالا ...
همیشه هوامو داشته ...
خیلی وقتا محکم بغلم کرده ...
ومن بعده ها اینو متوجه شدم ...
یه قراردادی بین من و خدام هست که نمیدونم خدام چقد بهش پاینده ...
اما من هنوزم خداجونم هستم ...
با خدام عهد بسته بودم که 30سال فقط و فقط 30سال زندگی کنم ...
نه از روی یاس و ...و...و... صد البته نه ...
اینقده بهم مهربونی کرده که ...
الحمدالله رب العالمین ...
اما به نظرم گل ِ عمر ِ آدمی 30سالگی است ...
یه طورایی انگاری پخته شده ...
کودکی و نوجوانی و شور ِ جونی رو تجربه کرده ...
و آینده ایی که پیشه رو داره ...
من زین پس دیگه دارم قاچاقی عمر میکنم ...
کی بشه که ...
اتفاقای زیادی افتاده ...
اما خدام همیشه همراهم بود ...
حتی در بدترین حالاتم ... ندیدن هایم ... و ...
الله ام میدونی که دوست دارم ...
کاش هروقت بخدامون بگیم دوست دارم ...
ME TOOJ یه ندا بیاد که :
فردا روزی همزمان با اذان ظهر من دنیا رو به وجودم مشعوف خواهم کرد ...
2سال ِ که الله ام بهترین هدیه رو بهم داده ...
باران ...
یکی از دوستای عزیزم فردا إن شاءالله حرم امام رضام نیابتم خواهدبود و زایر ... هدیه تولدم ...
بهترین هدیه های الهی ...
همنامی بانوی عالمین افتخاری بس شگرف و سنگینی است ...
یا فاطمه الزهرا ...
وسلام ٌ علیکم ورحمه الله وبرکاته ...
|